آخرین مطالب
امکانات وب
تازه میفهمم بعضی وقت ها چقدر کلمه ها ضعیف میشن واسه بیانِ احساسی که توی دلمه . امشب از اون شباس که دلم میخواد خط به خطم رو عاشق تر بنویسم جوری که کلمه به کلمه ، حرف به حرف احساس رو داد بزنه و گوشِ فلک رو کر کنه ... دلم میخواد "تو" رو جوری بنویسم که ب باران مرداد...ما را در سایت باران مرداد دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 0baranemordadi1 بازدید : 5
باید برای کسی مهم باشی . کسی باشه که تحسینت کنه . موهاتُ ، لباستُ ، خنده هاتُ ، چشاتُ ، همه چیزتُ ... بویِ عطرت رو بشناسه . حرفِ تویِ دلت رو از چشمات بخونه . باید یه نفر باشه که براش مهم باشه کجایی . کجا میری . ازت بخواد مراقب خودت باشی .کسی باشه که باران مرداد...ما را در سایت باران مرداد دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 0baranemordadi1 بازدید : 4
وقتی دلتنگی خودش را پهن میکند روی لحظه هایم برای دور کردنش به تو فکر میکنم
وقتی بغضِ ناخوانده راهِ گلویم را سد میکند برای کُشتنش به تو فکر میکنم
وقتی خستگی ها و بی حوصلگی ها دوره ام میکنند ، به تو فکر میکنم
وقتی دلخور میشوم از کسی ، حرف زدن با تو آرامم میکند
وقتی تنهایی هجوم می آورد دیدنت بهترین اتفاقِ ممکن است
وقتی تکرار روزمرگی های زندگی از من مرده ای متحرک می سازد ، مثل آب خوردن توی آغوشت زنده میشوم
عجیب است نه ؟
دلم وسط تمام این حال و احوال نامیزان و کلافگی های گاه و بیگاه فقط تو را میخواهد
دلم وسط این بغض ها ... دلتنگی ها
دلم وسط روزها و لحظه های بد و تلخ هیچکس را نمیخواهد
دلم تنها تو ر باران مرداد...ادامه مطلب
ما آدما هرچقدر هم که قوی باشیم و مستقل ، یه روزی با تمامِ وجودمون نیاز پیدا میکنیم که یکی رو داشته باشیم برای لحظه هایی که یک جایِ خالی به طور واضحی بهمون دهن کجی میکنه . یک جای خالی که جز با همون یک نفر پر نمیشه . همون کسی که اگه اندازه هاش با اندازه های جایِ خالیِ دلمون یکی باشه میتونه مثل افتادن تیکه های یخ تو لیوان بهار نارنج وسط ظهر تابستون ، روزها و لحظه هامون رو زنده کنه
جای خالی که پر بشه انگار یه خون تازه میدوئه تو رگات . انقدر قوی تر میشی که میتونی یک تنه وایسی جلوی مشکلات ریز و درشت زندگی و با مشت بزنی تو دهنش و عین خیالت نباشه چون یکی هست که نبودن خیلی چیزا دیگه مهم نیست . فاصله باران مرداد...ادامه مطلب
اگه از من بپرسن بهشت چه جور جاییه براشون میگم که بهشت همونجاست که دوست داشتن تو هوا موج میزنه و دوتا دوتا بینِ دلها پل میسازه ... من هنوز کاملا نمیدونم فرق بین دوست داشتن و عشق چیه اما میدونم هر دوی اینها اگه جایگاهی توی دل داشته باشن یه جورایی خیلی چیزا تغییر میکنه ... عشقی که واسه اومدن اجازه نمیگیره و به ما فرصت انتخاب کردن نمیده و یهو به خودت میای میبینی اومده و نشسته وسط قلبت . عشقی که مهلت نمیده سایز و قد و وزن و اندازه ی بینی و رنگ چشم رو انتخاب کنی و فقط کشف میکنی آدمِ مقابلت چقدر قشنگه :) چقد حالتِ چشماشو دوست داری ، چقد لبخنداش آرومت میکنه ، چقدر اخم کردناش برات شیرینه و چقدر و چقدر باران مرداد...ادامه مطلب
که آغوشت خالی نباشدکه دستت قفل یک جفت دست باشدکه خنده هایت من را بکشدبه خاطر خودت میگویم دوستم داشته باشکه دلم لک بزند برای بوسه هایتکه ضعف برود دلم برای ته ریش مردانه اتکه راحت بخوابی و نترسی که صبح خواب بمانیکه پیام : رسیدی عزیزم ؟ منِ همیشه نگرانت را به یادت بیاوردکه عصر جمعه ی همچون منی را با حضورت قشنگ ترین غروب هفته کنیکه ترست بریزد و در خیابان ها بلند بلند قهقهه بزنیمکه صدای قلبت زیباترین موزیک عاشقانه ی من شودکه سینه ی مردانه ات مآمن آرامشم شودکه کسی باشد مثل چسبِ دوقلو از تو جدا نشودکه چهار زانو بنشینیم و کوبیده بخوریم و بخندیم و عشق را به هوا تزریق کنیمکه سربالاییِ بام تهران را یک نف باران مرداد...ادامه مطلب
دیدی بعضی روزا هست که بی تاب میشی ؟ یهویی یه چیزی انگار از توی سینه ات میخواد بزنه بیرون . تا حالا همچین حسی داشتی ؟
خب من همیشه وقتی همچین حسی پیدا میکردم نمیدونستم باید چطور خودمو آروم کنم . میزدم بیرون و یکم پیاده روی میکردم یا اینکه به زور خودمُ زیر پتوم مچاله میکردم و پلکامو به هم فشار میدادم و سعی میکردم به زور بخوابم و اونقدر اون زیر میموندم تا بی تابیِ دمشُ بذاره رو کولش و بره پی کارش ... اما الان وقتی اینجوری میشم تنها چیزی که خوبم میکنه اینه که شال و کلاه کنم و برم همونجایی که بویِ یار میده . در جا آرومم میکنه . خوش آب و هوا ترین نقطه یِ تهرانِ برایِ من ...
تو قشنگ ترین رازِ منی
ر باران مرداد...من + تو شدیم دوست داشتن
من عاشق بوی نسکافه ام وقتی ازش بخار بلند میشهعاشق جیغ زدن وسط رانندگی امعاشق پیاز حلقه ایچاپ کردن عکسا و چسبوندنشون رو در و دیوار اتاقمعاشق منتظر موندن واسش تو ایستگاهِ متروعاشق خندیدن با صدای بلند وقتی کنارشمعاشق دویدن دنبالش واسه گرفتن دستاش میون جمعیتِ عجولعاشق دستاش که به سمت من میاد و تو هوا دنبالِ دستام میگردهبا کثافت‌کاریای آدمای این زمونه کاری ندارممن چه میدونم تو این تهران لعنتی چند نفر هستن که دارن به هم خیانت میکننچه میدونم خوابیدن با ده نفر چقدر مزه داره من عاشقِ کشیدن قلب روی کاغذم وقتی باران مرداد...ادامه مطلب
تو مال منى ... خودم كشفت كردم؛ تو با خنده هام میخندی و با ناراحتیام اخمات میره تو هم ؛ درد دلت رو به من ميگی و من اگه باهات حرف نزنم دق میکنم ! نگرانیات نگرانیایِ منه و شادیات شادیایِ من ، تو بهم میگی " حواسم بهت هستا " و من چشام برق میزنه از خوشی ، ديوونه!تو مالِ منی ... دلم برات تنگ میشه ، دلت برام تنگ میشه ، همه جوره پیشتم ، باسكوتم ، باصدام ، با حضورم ، با غيبتم؛ "دوستت دارم " ها از دلمون بیرون میاد و بینمون رد و بدل میشه ، کیه که وقتی باهات چشم تو چشم میشه دلش میریزه بعد خودش جمع ميكنه و سر جاش میذارش ؟ کیه که قبل از اینکه شروع کنی به حرف زدن تا تهش رو نفس میکشه ؟ کیه که دستامُ گاز میگی باران مرداد...ادامه مطلب
ما را در سایت باران مرداد دنبال می کنید
برچسب : مغرورم, نویسنده : 0baranemordadi1 بازدید : 13
باید برای کسی مهم باشی . کسی باشه که تحسینت کنه . موهاتُ ، لباستُ ، خنده هاتُ ، چشاتُ ، همه چیزتُ ... بویِ عطرت رو بشناسه . حرفِ تویِ دلت رو از چشمات بخونه . باید یه نفر باشه که براش مهم باشه کجایی . کجا میری . ازت بخواد مراقب خودت باشی .کسی باشه که دستت رو بگیره و از خیابون ردت کنه . جایی که حس میکنی به اندازه ی کافی قوی نیستی ، پشتت باشه و تنهات نذاره .... بعضی وقتا به خودمم حسودی میکنم . به منی که همچین کسی رو کنارم دارم ... حالِ دلم کنارش خوبِ خوبِ . اما گاهی اونم دلش میگیره . حتی اگه به روی خودش نیاره منی که توی قلبش خونه دارم خبردار میشم که لبخندش کم رنگ تر میشه . غم به دلش هجوم میاره و باران مرداد...